اشاره: نسلکشی هزارهها بیش از ۱۳۰ سال است که بهطور سیستماتیک در افغانستان و کویتهی پاکستان جریان دارد. امیرعبدالرحمان خان بیش از ۶۲درصد تمام هزارهها را در افغانستان نسلکشی و مجبور به کوچ اجباری از سرزمینهایشان کرد. این وضعیت به شکلهای گوناگون تاکنون ادامه دارد. در دوران بیستسال جمهوریت، با حملههای انتحاری در مرکزهای آموزشی، ورزشگاهها، کلپهای ورزشی و در شاهراهها به جرم هزاره بودن نسلکشی میشدند. اکنون با رویکار آمدن دوبارهی طالبان در افغانستان، کوچیها به حمایت طالبان، گروه طالبان بهعنوان نیروی حاکم در افغانستان و داعش بهعنوان دشمن ایدولوژیک هزارهها و شیعیان در افغانستان در حال نسلکشی، کوچ اجباری و غصب زمینهای هزارهها در سراسر افغانستاناند. کوچیها با زور و پشتوانهی طالبان در مناطق هزارستان زمینهای هزارهها را غصب، مال و مواشی آنها را نابود و تخریب میکنند.
حملهی تروریستی به آموزشگاه کاج باعث شد که تظاهرات میلیونی هزارهها در سراسر جهان رقم بخورد و بیش از ۵۰ میلیون «هشتگ نسلکشی هزارهها را متوقف کنید»، در شبکهی توییتر پیشین زده شد. نتیجهی این دادخواهی این بود که تعدادی از پارلمانهای کشورهای جهان نیز با این دادخواهی همراه شدند. بههمین منظور، چشمانداز به رسمیت شناختن نسلکشی هزارهها را با «دکتر عبدالعزیز دانش» در میان گذاشتهایم.
آقای دانش به سوالهای مختصر خبرگزاری شهروند با تفصیل جواب گفته است که اینک خدمت همراهان ما تقدیم میشود.
خبرگزاری صدای شهروند: نسلکشی چیست؟
دکتر عبدالعزیز دانش: نسلکشی اعمال و رفتار غیرانسانی و مجرمانهایست که علیه یک گروه انسانی و یک هویت جمعی ارتکاب مییابد. در جرم نسلکشی هرچند که افراد قربانیِ مستقیم هستند؛ اما خود فرد قربانی شخصن و به دلیل دشمنی شخصی قربانی جرم نسلکشی نبوده، بلکه او به دلیل هویت جمعی و عضویت در گروه ملی، قومی، نژادی و یا مذهبی مورد هدف قرار گرفته، قربانی نسلکشی میشود.
جرم نسلکشی اکنون به عنوان یک جرم بینالمللی به رسمیت شناخته شدهاست و در مادهی 2 کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی ۱۹۴۸ تعریف شدهاست. سپس در مادهی 2 اساسنامهی محکمهی جزایی بینالمللی برای «رواندا»، مادهی ۴ اساسنامهی محکمهی بینالمللی برای یوگسلاویای سابق و مادهی 6 اساسنامهی رُم یا محکمهی بینالمللی جزایی ۱۹۹۸ درج شدهاست. بر اساس این اسناد، منظور از نسلکشی هر یک از اعمال مشروحهی ذیل است که به قصد نابودی تمام یا بخشی از گروهِ ملی، قومی، نژادی و یا مذهبی به وقوع میپیوندد که این مصداقها به شرح زیر است:
۱.قتل اعضای یک گروه خاص؛
۲. صدمهی شدید نسبت به سلامت جسمی و یا روحی افراد آن گروه خاص؛
۳. قراردادن عمدی در معرض وضعیت زندگی نامناسبی که منتهی به نابودی جسمیِ همه یا بخشی از آن گروه شود؛
۴. اقداماتیکه به منظور جلوگیری از توالد و تناسل آن گروه صورت گیرد؛
۵. انتقال اجباری اطفال آن گروه به گروه دیگر؛
خبرگزاری صدای شهروند: مصداقهای نسلکشی چیست؟
دکتر عبدالعزیز دانش: ارتکاب هریک از عناصر مادهی پنجگانهی مندرج در تعریف بالا که به قصد نابودیِ همه یا بخشی از یک گروه تحت حمایت که عبارتاند از گروه ملی، قومی، نژادی و مذهبی انجام شود، نسلکشی تحقق مییابد. به عبارت دیگر؛ هریک از اعمال پنجگانهی ممنوعه اگر علیه گروه چهارگانه، همراه با سوء نیت عام (عمد و آگاهی) و سوء نیت خاص (قصد نابودی بخش یا تمام یک گروه تحت حمایت) ارتکاب یابد، مصداق نسلکشی است. البته هریک از این موارد خود مصداقهای مختلفی دارد که در رویهی قضایی محاکم بینالمللی به خصوص محکمهی بینالمللی جزایی برای رواندا (ICTR) و محکمهی بینالمللی جزایی برای یوگسلاویای سابق (ICTY) به صورت موردی و مصداقی مشخص شدهاست، مانند: شکنجهی رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز، خشونت و تجاوز جنسی، ضرب و شتم، تهدید به مرگ، تغییرشکل یا آسیب جدی به اندام خارجی یا داخلی فرد که از مصادیق فقره دوم است و مثل محروم کردن از حداقل نیازهای معیشتی، مانند عدم ارایهی مراقبتهای پزشکی به صورت کافی، اخراج منظم اعضای گروه از خانههایشان، و به طور کلی شرایطی را ایجاد میکند که منجر به مرگ تدریجی میشود. مانند فقدان غذا، آب، سرپناه، لباس، سرویس بهداشتیِ مناسب، یا قرار دادن اعضای گروه در معرض کار یا فعالیت بدنیِ بیش از حد، که از مصداقهای فقرهی سوم مادهی ۲ کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی توسط محکمهی بینالمللی جزایی برای یوگسلاویای سابق در قضیه «رادوان کارادزیچ» برشمرده شده است.
خبرگزاری صدای شهروند: دادگاه بینالمللی جزایی در رابطه به نسلکشی چگونه عمل میکند؟
دکتر عبدالعزیز دانش: از زمانیکه کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی در سال ۱۹۴۸ به تصویب رسید و نسلکشی به عنوان جرم بینالمللی اعلام شد، برای رسیدگی به این جرم بینالمللی تشکیل محکمهی بینالمللی نیز مطرح بودهاست. اما با توجه به حساسیت موضوع و موضعگیریهای مختلف کشورها، تحقق این امر به زودی امکان پذیر نشد، تا اینکه پس از نیم قرن، سرانجام در سال ۱۹۹۸ با تصویب اساسنامهی رُم، این محکمه برای رسیدگی به چهار جرم بینالمللی که یکی از آنها جرم نسلکشی است تشکیل شد. مطابق اساسنامهی رُم این محکمه صلاحیت تکمیلی دارد و از نظر زمانی نیز صرف به جرایمی که پس از لازمالاجرا شدن اساسنامه، برای کشورهای ملحق شونده پس از الحاق، دارای صلاحیت میباشد. این محکمه دارای دادستان یا سارنوال و شعبههای رسیدگیکننده است. ارجاع یک قضیه به محکمه از طریق دادستان یا یکی از کشورهای عضو و یا شورای امنیت ملل متحد امکان پذیر است.
خبرگزاری صدای شهروند: آیا افغانستان عضو دادگاه بینالمللی جزایی است؟
دکتر عبدالعزیز دانش: بله، افغانستان بهطور رسمی در اول ماه می سال ۲۰۰۳ عضویت این محکمه را پذیرفته است و از این تاریخ به بعد محکمه نسبت به جرایم ارتکابی در افغانستان صلاحیت دارد.
خبرگزاری صدای شهروند: تاریخ شروع نسلکشی هزارهها از چه زمانی بودهاست؟
دکتر عبدالعزیز دانش: نسلکشی بزرگ و بسیار فجیعی که بیش از ۶۲ درصد جمعیت هزارهها را به نابودی کشاندهاست، همان نسلکشیست که توسط امیرعبدالرحمان خان و عمال او در دههی ۱۸۹۰ میلادی ارتکاب یافته است. این جنایت بزرگ همچنان به شکلهای مختلف استمرار داشته است. بهخصوص در قالب فقرههای ۱، ۲ و ۳ (مانند قتل اعضای آن گروه، صدمهی شدید نسبت به سلامت جسمی و یا روحی افراد آن گروه، قراردادن عمدی در معرض وضعیت زندگی نامناسبی که منتهی به نابودی جسمی همه یا بخشی از گروه شود) تا هنوز هم ادامه دارد، متوقف نشدهاست. البته در تاریخها، برخی نسلکشی هزارهها پیش از این تاریخ هم بیان کردهانند که به نحوی انجام شده و هزارهها پیش از این نیز به شکلی قربانی جنایت نسلکشی بودهاند.
خبرگزاری صدای شهروند: چه کارهایی برای به رسمیت شناختن نسلکشی هزارهها نیاز است که باید صورت بگیرد؟
دکتر عبدالعزیز دانش: از آنجایی که نسلکشی هزارهها در سکوت و سانسور اخبار انجام شده است و نسلکشی هزارهها از سوی مرتکبین که همیشه قدرت را با تمام ابعادش در اختیار داشته، وارونه روایت شده است، جامعهی بینالمللی بهخصوص کشورهای غیر انگلیسی زبان در یک خلاء اطلاعاتی نسبت به نسلکشی هزارهها قرار دارند، از طرف دیگر لابیها و میراثداران مرتکبین جنایات با تمام نیرو سعی در فریب و گمراهی افکار عمومی، چه در سطح داخلی و چه در سطح جامعه بینالمللی دارند؛ گام اول میتواند نشر و اطلاعرسانی درست و دقیقِ این جنایات به مخاطبان بهخصوص اعضای جامعهی بینالمللی باشد. گام دیگر، جلب توجه افکار عمومی و عامهی ملتها میتواند باشد. از طریق برگزاری نشستها، گردهماییها و تظاهراتها نیز میتواند موثر و مفید واقع شود. همچنین گفتوگوی علمی- حقوقی با اشخاص مطرح و دارای نفوذ، برگزاری محافل علمی و آکادمیک نهادهای بینالمللی حقوق بشری می تواند بسیار موثر باشد. همچنین لابیگری سیاسی با نمایندگان سازمانهای بینالمللی و دولتها در خصوص موضوع نسلکشی هزارهها، یکی از موضوعات بسیار اساسی میتواند باشد. همچنان برای موثر واقع شدن این فعالیتها ضروریست که نسلکشی هزارهها با دقت و براساس معیارهای حقوقی مندرج در اسناد بینالمللی مربوط به نسلکشی مستندسازی و طبقهبندی، تهیه و تنظیم شود. تا هرجا لازم شد ارایه شده و گفتوگوها مستند صورت گیرد.
خبرگزاری صدای شهورند: چه اسنادی برای به رسمیت شناختن نسلکشی هزارهها نیاز است؟
دکتر عبدالعزیز دانش: از آنجاییکه نسلکشی بیش از هر چیزی یک موضوع حقوقیست، ضروریست که مطابق معیارهای حقوق بین الملل و ادلهی اثبات حقوقی تهیه و تنظیم شود. این اسناد میتواند هر سند مکتوب بهخصوص اسناد رسمی، عکس، فیلم و صوت باشد. همچنین شهادت شهود از اهمیت زیادی برخوردار است. حفظ و نگهداری آثار جنایت و بقایای بازمانده از قربانیان مانند، کیف و کفش و لباس و… وسایل خونین و تکهوپاره شده از ساچمه و گلوله و… نیز بسیار مهم است. اگر از این موارد امکان نگهداری فزیکی و امن وجود نداشته باشد، حداقل به صورت واضح و با نمایی کامل، صحنهی جنایت و اطراف آن، تاریخ و محل دقیق جنایت به شکلی که جای هیچ شک و شبههای باقی نگذارد، فیلم و تصویر گرفته شده و به صورت امن در مراکز امن و مشخص ارسال و نگهداری شود.
خبرگزاری صدای شهروند: به رسمیت شناختن نسلکشی هزارهها با چه چالشهایی روبهروست؟
دکتر عبدالعزیز دانش: با توجه به اینکه نسلکشی روحیه و هویت جمعی قربانیان و جمعیت کمی و کیفی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد، توان بازسازی و سرپا ایستادن شان را تضعیف میکند. طبیعیست در جایگاه بسیار ضعیف قرار گرفته، حتی ممکن است قدرت فریاد زدن هم از آنها سلب شود. لذا قدرت و امکانات همهجانبهی مرتکبین چالش اساسی در سر راه دادخواهی قربانیان است. آنها در مسالهی یارگیری در صحنه بینالمللی و بدهبستانهای سیاسی دست بالاتری دارند. چالش اساسی دیگر که چه بسا ممکن است در صدر چالشها قرار داشته باشد، فقدان انسجام سیاسی هزارهها و نداشتن یک آدرس معتبر سیاسی است. به همین لحاظ گوش شنوا برای صداهای پراکنده و از آدرسهای ضعیف وجود ندارد. جهان و جامعهی بینالمللی به دلیل شرایط حاکم بر جامعهی بینالمللی حاضر نیستند که به چنین صداهای اهمیت داده و وقعی بنهد. در نتیجه این وضعیت، بر دادخواهی هزارهها و داعیهی برحق و انسانی آنها که توقف نسلکشی شدن دوامدار هزارهها، به رسمیت شناخته شدن نسلکشی آنان از نظر سیاسی و رسیدگی حقوقی است، تاثیر گذاشته است.
خبرگزاری صدای شهروند: چشماندازه آیندهی به رسمیت شناختن نسلکشی هزارهها را با توجه به دادخواهی که در سطح جهانی صورت گرفته، همچنین پارلمانهای بعضی کشورها نیز تحقیقات را آغاز کردند، چگونه ارزیابی میکنید؟
دکتر عبدالعزیز دانش: بدون شک، مطالبهی به رسمیت شناخته شدن نسلکشی هزارهها یک داعیه و انتظار برحق، انسانی و عادلانه است. این خواستهی وجدانی و منطقیست. اما در عین حال با توجه به وضعیت و نظم جهانی موجود، تلاشهای بسیاری را میطلبد تا این خواستهی برحق تحقق یابد. در صورتیکه هزارهها انسجام درونی یافته و مرکزیت و آدرس سیاسی مقتدر و معتبر خود را بتواند ایجاد کند، با آمادگی که مردم و نسل جدیدِ با سواد، با احساس و با درک هزارهها اعم از زن و مرد، از هر نحلهی مذهبی دارد، میتوانند این روند را تسهیل و تسریع کنند. بنابراین، ما در زمانی نسبتن کوتاهتری شاهد به رسمیت شناخته شدن نسلکشی هزارهها بوده، مسالهی رسیدگی قضایی نیز امکانپذیر شود. دستیابی به این موفقیتها میتواند به نتیجههای مهمتری منجر شود که توقف این نسلکشی مستمر تاریخ بشر و موضوع حقِ تعیین سرنوشت قربانیان نسلکشی میتواند بخشی از این نتایج باشد.
خبرگزاری صدای شهروند: چه راهکاری برای ادامهی راه نیاز است و مسوولیتهای ما چیست؟
دکتر عبدالعزیز دانش: این روندی که آغاز شدهاست، علاوه بر آنچه که قبلن یادآوری شد، احتیاج به تلاش مضاعف تمام جامعهی هزاره دارد. اهمیت دادن به سرنوشت جمعی بهخصوص برای قومی که قربانی جنایت علیه هویت جمعی، یعنی نسلکشی است، یک اصل اساسی است. بی تفاوتی نسبت به این مساله و یا خدای نخواسته خیانت به قوم و هویت، خود گناه نابخشودنیست. به قول رهبر شهید عبدالعلی مزاری «ملتی که در قبال سرنوشت خود حساس نباشد، مرده است.» هریک از اعضای قوم قربانی جنایت نسلکشی باید به میزان توان خود به صورت فردی و جمعی سهمی در تغییر و بهبود وضعیت خود ایفا کنند. همه مسوولیم که خشتی بر دیوار انسجام و همدلی گذاشته، با عوامل اختلاف مقابله کنیم. اما در عین حال به نام و به احترام عزت و سربلندی هزارهها، از معامله گران قوم و خاینان حمایت نکرده، از مطرح کردن افراد بی لیاقت، بزدل و نوکر منش دوری بجوییم. فرصت خطاهای مکرر را نداریم، با هر اشتباهی بیش از پیش مضمحل و سرزمینهای خود را از دست میدهیم. زمین و زمان برای داشتن یک حیات آبرومندانه و سربلند که دیگر با هویت مجرمانه زیست نکنیم، ممکن است هر روز تنگتر شود.
بنابراین ضروریست که نخبگان دلسوز و متعهد پیشگام شوند. با فداکاری و از خودگذری برای تغییر و تعیین سرنوشت گامهای تاریخی را بردارند. طرح نو در انداخته و با تعهد انقلابی وضعیت را تحلیل و اهداف را مشخص ساخته، نهاد مقتدر را برای تحقق آن اهداف ایجاد کنند. تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند و از شرایط حُسنِ استفاده را ببرند.