بیستوپنجم سپتامبر روز نسل کشی هزارهها است. در این روز هزارهها بر ضد عبدالرحمان قیام کردند که این قیام با شکست روبرو گردید. پس از این شکست، هزارهها مورد یکی ازبیرحمترین ظلم و استبداد و بزرگترین «نسل کشی» در قرن نوزدهم قرار گرفتند. طبق برخی روایتها نزدیک به ششصد هزار خانواده و براساس برخی گزارشهای دیگر نزدیک به چهارصد هزار خانواده هزاره قتل عام گردید و هزاران نفر دیگر از جمله اطفال، زنان و دختران هزاره به عنوان کنیز و برده به فروش رفتند و زمینهای حاصل خیزشان مصادره و به قبایل پشتون بخشیده شد و به تعقیب آن صدها خانواده هزاره به کشورهای همسایه آواره گردید.
برای هزارهها رجعت به گذشته و مرور دقیق آن از این جهت ضروریست که با تحلیل و بررسی علمی و موشکافانه تاریخ خود دریابند که دلیلهای شکست این گروه قومی در برابرعبدالرحمان چه میباشند. کدام عوامل یا شرایط اصلی و جانبی باعث گردید تا مقاومت این گروه با شکست روبرو شوند.
طبق شواهد و نوشتههای مورخین، هزارهها قبل از نسل کشی، به عنوان یک کتله مردمی واحد، یک دست و منسجم نبودند. یک نوع سیستم فیودالی از نوع ابتدایی و خشن آن در تمام هزارستان حاکم بود.
یک عده محدود زمیندار بودند که به اصطلاح به آنان خوانین و ملکها گفته میشدند و اکثریت قریب به اتفاق مردم هزاره رعیت بدون زمین بودند که در خدمت خانها قرار داشتند. میان خانها و فیودالهای هزاره تقریبن همیشه جنگ و مجادله و نبرد در جریان بود و خانها هرازگاهی جهت تصاحب بیشتر زمین و قدرت با همدیگر در جنگ و ستیز بودند. عدم اتحاد و همگرایی هزارهها یکی از کلیدیترین عامل شکست این گروه قومی در مقابل لشکرعبدالرحمان شمرده میشوند.
جبر جغرافیایی و کوهستانی بودن هزارستان، این گروه قومی همواره بخاطر دشواری در برقراری ارتباط با دنیای خارج آسیب دیده است. مفاد داشتن ارتباط با خارج و انسانهای بیشتر دیگراینست که افراد آگاه میشوند که در اطراف و اکنافاش چه جریان دارد و کمک میکند تا از آخرین پیشرفت و تکامل تمدن بشری به نفع خود شان بهره برده و خود را با التزامات آن عیار سازند. هزارهها بهدلیل محدودیت جغرافیایی و صعب العبور بودن زیستگاه شان، کمتر با محیط پیراموناش در ارتباط بودند و به نحوی در بیخبری مطلق روزگار را سپری میکردند. همین بیخبریشان از جهان پیرامون باعث شد تا آنان کمتر از توسعه پیشرفتهای علمی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی بهره جویند و این امر آنان را در مقابل لشکر عبدالرحمان ضعیف و آسیب پذیر ساخت.
هزارهها همواره از بیبصیرتی سیاسی رنج برده اند. در شرایط و احوالات که دشمنان و رقیبان هزاره در عرصه بازیهای سیاسی متبحر شده بودند، هزاره ها نتوانستند تحلیل درست از اوضاع و شرایط منطقه و جهان داشته باشند. اگر در آن ایام هزارهها میتوانست منافع خود را با منافع قدرتهای بزرگ عجین سازند شاید تاریخ طور دیگری اتفاق میافتاد و به یقین زیر چتر تامین منافع قدرتهای بزرگ هزاره ها شانس آن را داشت تا به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند. عدم محاسبات دقیق، شرایط نداشتن تحلیل درست و عدم درک عمیق اوضاع باعث شده تا هزارهها درپهنای تاریخ موجودیت خویش در تخته شطرنج بازیهای پیچیده سیاست ناکام شوند.
حالا با گذشت بیش از ۱۳۰ سال از آن نسل کشی دردناک، این وظیفه و رسالت تمام نخبگان و تحصیل یافتگان جامعه هزاره است تا به این درک مهم برسند که چگونه از گذشتهی شان درس گیرند و به تکرار همچو رخدادها مجال و میدان ندهند. شکست و افتان و خیزان یک امر بدیهیست اما نقطه اساسی اینست که بعد از هر افتادنی باید برخاست و تقلا به خرج داد تا دیگر هرگز به آن منجلاب گیر نکنند، فراموش نباید کرد که دوبار گزیده شدن از یک سوراخ اوج بیخردی و کوته اندیشی را نشان میدهد.
امروز ما در شرایطی زیست داریم که موج چهارم انقلاب یعنی ظهور هوش مصنوعی در شرف وقوع است. هسته اصلی قدرت در این برههی تاریخ دانش است. پس فراگیری دانش میتواند تیر خلاص بر تمام رنجهای بیپایان و سیه روزیهای ممتد و دوامدار این جامعه قومی باشد
اگر با خود مان صادق و رک و راست باشیم، هزارهها جهت سعادت شان چندان گزینههای زیادی روی میز ندارند. تنها گزینه معقول و در دسترس شان که میتواند آینده شان را تا حدودی زیادی بیمه کنند، فراگیری دانش است. دانش با ظرفیتها و قابلیتهای سحر گونهاش این قابلیت را دارند تا این گروه قومی را از حضیض ذلت به اوج عزت و عظمت برساند.
به یاری دانش هزارهها میتوانند در شطرنج بازیهای پیچیده جهانی موفق بدرآیند و بیبصیرتی سیاسی شان را تا حدودی درمان کنند. اگر هزارهها موفق به فراگیری فناوری و دانش ضروری مدرن و عصری شوند و در نهادهای اکادمیک و معتبر جهان برایشان جا خوش کنند، در آنصورت دیری نخواهد پایید که حکومت مرکزی افغانستان و سایر کشورهای جهان به دوستان و بلی قربان گوی این گروه قومی مبدل شوند. و اگر فرض را بر آن نهیم که علیرغم تجهییز هزارهها با سلاح دانش، تکرار تلخ تاریخ برای هزاره ها اتفاق افتاد، آن موقع شما حق دارید به حقانیت علم سیاست و قابلیت سحر گونه دانش شک و تردید را به خود تان راه دهید.
در اخیر و به عنوان بهره سخن میتوان انتباه گرفت که تداوم وضعیت فعلی هزارهها با مدل و تفکر فعلی بدون توسل جستن به دانش مدرن، بلیت عبور از وضعیت و دشواری دیروز و امروز این گروه قومی نیست.