قدرت در افغانستان همیشه مورد منازعه بوده است. طوریکه منجر به جنگها و جنایتهای وحشتناکی شده است. در طول تاریخ معاصر افغانستان هیج نظامی دوامدار و مستحکم نبوده است. این نوع منازعه حداقل در منطقه کمتر دیده شده است و کشورهای همسایهای افغانستان تاحدودی از رهگذر منازعههای قدرت، مصوون ماندهاند. ایران، کشور قدرتمندی است که در همسایگی افغانستان قرار دارد. بیشتر از چهل سال است که دارای یک نظام واحد میباشد. اگرچند نظامش برای اکثریت مردم قابل قبول نیست. از سوی دیگر پاکستان که از آن به عنوان کانون گروههای تروریستی یاد میشود؛ حدود ۳۰ سال است که شاهد هیچگونه جنگ داخلی و یا منازعهای قدرت نیست. این کشور به یکی از پناهگاههای خطرناک گروههای تروریستی تبدیل شده است. امتیازگل، رییس مرکز تحقیقات و مطالعات امنیتی پاکستان در کتاب خود تحت نام “خطرناکترین جای جهان، مرزهای بی قانونی پاکستان”، این کشور را خطرناکترین جای جهان معرفی کرده است. گروههای جهادی و شبکههای تروریستی همه در نوار مرزی پاکستان با افغانستان قرار دارند. پاکستان سالها از این گروهها نهتنها ضربه نخورده بلکه برای اعمال سیاستهای خود در افغانستان و بیثبات ساختن آن عملن از آمریکا و کشورهای دیگر باجگیری نموده است. پاکستان تا امروز همچنان دارای ثبات داخلی است، اگرچه در این اواخر دچار رکود اقتصادی و سیاسی شده است. اما در گذشته یکی از کشورهای باثبات به حساب میآمد. افغانستان نیز بعد از دو دهه جنگ در نهایت با دخالت آمریکا و سازمان ملل در کنفرانس بن، بنای یک نظام سیاسی توافقی را گذاشت که در آن ارادهای مردم در روند سیاسی به عنوان یک اصل محسوب میشد.
بنابراین افغانستان برای اولینبار شاهد روندی بود که کشورهای دیگر چندین بار آن را تجربه نموده بودند. در انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی، مردم با شور و اشتیاق خاصی به پای صندوقهای رای رفتند و رییسجمهور و نمایندگانشان را انتخاب نمودند. این وضعیت برای مردمی که دو دهه جنگ را سپری نموده بودند؛ بسیار امیدوارکننده بود. اما این امیدواری رفتهرفته هر روز کمرنگ و کمرنگتر گردید. گروههای تروریستی از جمله طالبان با کمک پاکستان دوباره فعالیتهایشان را از خاک آن کشور شروع نمودند. جنگهای چریکی طالبان هر روز در ولایتها و ولسوالیها بیشتر گردید. فساد در بدنه حکومت و انحصار قدرت باعث شد که افغانستان تا پرتگاه سقوط برود و در نهایت در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ کشور به دست طالبان افتاد.
به قدرترسیدن طالبان آنقدر شوکهکننده بود که حتا خود طالبان هم در مصاحبههایشان این موضوع را میگفتند که باورشان نمیشود کنترل افغانستان را به دست آوردهاند. برای مردم و جهان نیز سقوط افغانستان به آن شکلش غیرقابل باور بود. رهبران سیاسی، مقامهای بلندپایه دولتی، جنرالهای نظامی و قوماندانهای جهادی همه از افغانستان فرار نمودند. به قدرترسیدن طالبان مثل بمب اتم در بین طرفهای درگیر در افغانستان انفجار نمود و همه را از صحنه محو کرد. اما در این میان تنها یک نفر و یک ولایت صدای مقاومت سرداد. احمد مسعود، پسر احمدشاه مسعود در ولایت پنجشیر به مدت تقریبن دو هفته به مقاومت پرداخت. هرچند در اوایل، طالبان با پیشنهاد مذاکره سعی بر فریب احمد مسعود داشتند اما در نهایت طالبان با حملات گسترده زمینی و هوایی توانستند کنترل ولایت پنجشیر را در دست بگیرند و رهبری و اعضای جبهه مقاومت به کوهها و قریهها فراری شوند. طالبان با فتح پنجشیر اعلام نمودند که بر تمام نقاط افغانستان کنترل دارند و نظام امارت اسلامی حاکم است.
طالبان با استفاده از تجهیزاتی که از نیروهای آمریکایی در افغانستان به جامانده بود، کار را برای مخالفین خود سخت کرد. تلاش مخالفان طالبان در اوایل نتیجهای نداد،. زیرا کشورهای غربی روی خوشی به آنان نشان نداده بود. طی تماسها و نشستهایی که بین نمایندگان مخالفان طالبان و کشورهای غربی صورت گرفته بود، از آنان خواسته شده بود که باید همهایشان یکبار دیگر گردهم بیایند و روی چگونگی فعالیتشان توافق داشته باشند و بعد از آن اجازه بازگشایی دفتر را در یکی از کشورهای اروپایی بگیرند. در نهایت به تاریخ ۲۰ فبروری ۲۰۲۲ مخالفین طالبان با دعوت مارشال دوستم برای اولین بار بعد از سقوط افغانستان در ترکیه گردهم آمدند. گفتههایی وجود داشت که گویا در ابتدا ترکیه اجازه چنین نشستی را نمیدهد ولی سرانجام ترکیه با برگزاری این گردهمایی در آن کشور موافقت کرد و رایزنیها در مورد اینکه چه کارهایی باید صورت بگیرد، آغاز شد. اما آنچه در این جبهه از اول هویدا و آشکار بود، عدم اعتماد طرفهای به همدیگر به عنوان هم ایتلاف بود. زیرا آنان در زمان حکومت جمهوری، کشمکشهای زیادی داشتند. حتا در طول ۲۰ سال به خاطر یک پست آمریت حوزه امنیتی نیز رابطهشان بهم خورده بودند. تا جایی که جنجال محقق با مارشال دوستم بر اثر آمریت حوزه سوم امنیتی شهر کابل به حدی بالا رفت که منجر به قطع روابط این دو رهبر سیاسی گردید. همچنین اختلافات جمعیتیها نیز باعث گردید که حزب جمعیت به دو شاخه انشعاب نمود. عطامحمد نور به عنوان رییس اجرایی حزب جمعیت با تعداد دیگر از قومندانهای جهادی حزب جمعیت دیگر را به وجود آورد و صلاحالدین ربانی با تعداد دیگر تنها ماند. به هرحال تنها چیزی که آنها را گردهم آورده بود، همانا دشمن و منافع مشترک بود.گردهمایی آنان بعد از چندین ماه غیبت مانند وضعیت بوکسری بود که از حریف ضربه ناک اوتی خورده باشد، گیج و منگ، همه پریشان و درمانده به هم نگاه میکردند.
این سرشکستگی برای آنان غیرقابل تحمل بود. زیرا هرکدامشان با ادعای چندین سال مبارزه در مقابل شوروی سابق و همچنان طالبان، در افغانستان برای خودشان جایگاه و نام و نشانی کسب نموده بودند. قبل از سقوط حکومت، اکثر آنان به هواداران و مردم گفته بودند که تا دقیقه آخر در کنار مردم میمانند و با طالبان مبارزه میکنند اما درست در شامگاه ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ وقتی اشرف غنی از ارگ فرار نمود، عطامحمد نور و مارشال دوستم در بلخ درگیر با طالبان بودند و تعداد دیگری از رهبران سیاسی جهت گفتگوها به پاکستان سفر نموده بودند و در نهایت مارشال دوستم و عطامحمد نور از طریق بندر حیرتان به تاجیکستان فرار کردند و رهبران دیگر از پاکستان به دیگر کشورها متواری شدند.
جبهههای مخالف طالبان که بعد از به قدرترسیدن این گروه عرض اندام نمودند، عبارتند از:
جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، حزب ملی آزادی افغانستان به رهبری رحمتالله نبیل، حزب عدالت و آزادی به رهبری سرور دانش، معاون پیشین ریاست جمهوری، حزب شهروندان افغانستان به رهبری دکتر ذاکر حسین ارشاد، جبهه آزادی افغانستان به رهبری یاسین ضیا، شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان، شوراها و نهادیهای دیگر که فعالیتهای حقوقبشری و مدنی دارند.
به تاریخ ۱۴ آگوست ۲۰۲۲ درست بعد از یک سال به قدرترسیدن طالبان، یکی از جبهههای نسبتن پر نفوس ضد طالبان، اولین جلسهشان را از طریق زوم برگزار نمودند که در آن ۶۲ تن از رهبران سیاسی، مقامهای حکومت پیشین، قومندانهای جهادی، زنان و تعداد دیگر حضور داشتند. عبدالرب رسول سیاف به عنوان رییس این شورا انتخاب گردید و منشور آن نیز به خوانش گرفته شد. منشور شورا تقریبن برگرفته از مواد قانون اساسی مصوبه ۱۳۸۲ افغانستان میباشد. زیرا موارد زیاد آن در قانون اساسی بیان شده است. در ماده ۶ این منشور مشخصن از اشتباههای گذشته سخن به میان آمده است. اشتباهای که اعضای این شورا در آن نقش اساسی داشتند. اما اینکه چطور در این چند سال از آن یادی نکردهاند، برمیگردد به موقف و جایگاهی که آنان در آن زمان در بین جامعه داشتند. با این وجود سردرگمی در جبهه مخالفان طالبان که اکثر جغرافیا و منابع اقتصادی افغانستان را در اختیار دارند، باعث گردیده تا آنان مورد توجه کشورهای منطقه قرار نگیرند. تحویلدهی سفارت افغانستان در تهران، کنسولگری های استانبول و دبی به طالبان و فعالیت سفارتهای جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، ازبکستان، پاکستان و روسیه نشانگر روابط طالبان با این کشور میباشد. اگرچند این کشورها همیشه بر حکومت فراگیر تاکید دارند اما در عمل خلاف آن را به نمایش گذاشتهاند. نمایندههای ایالات متحده آمریکا در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۲۲ در قطر با نمایندگان طالبان در حاشیه مجمع دیپلماسی آنتالیا دیدارکردند. در این دیدار امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان بر، به رسمیت شناختن این گروه از سوی آمریکا تاکید داشت، در حالیکه نماینده آمریکا با تاکید روی مسایل اقتصادی و مردم افغانستان با این گروه صحبت نمود. با وجود این مقامهای آمریکایی در گفتههایشان تعامل با طالبان را به نفع میدانند. بنابراین وضعیت در اردوی مخالفان طالبان چندان خوب به نظر نمیرسد. چند فکت در مورد سردرگمی این جبهه معلوم میشود. اول هیچگونه اعتمادی بین گروههای مخالف طالبان وجود ندارد. از آنجایی که آنها بارها باهم ایتلافهايی را شکل دادند اما بعد از یک مدتی هرکدام بیهیچ نتیجهای، به راههای خود رفتند. به عنوان نمونه جبهه ملی در سال ۲۰۱۱ توسط محمد محقق، احمدضیا مسعود و مارشال دوستم شکل گرفت، اما بعد از مدتی این جبهه از هم پاشید و دوستم و احمدضیا مسعود در انتخابات ۲۰۱۴ از اشرف غنی حمایت کردند و محمد محقق به عنوان معاون در تکت داکتر عبدالله عبدالله ثبت نام نمود. دوم، آنچه واضح است عدم اعتماد مردم به مخالفان طالبان است، آنان بخشی از ناکامیهای دولت افغانستان در طول بیست سال هستند. حزبها و رهبران سیاسی در طول این چند سال در خویشخوریها و فسادهای اداری نقش بسیار زیادی داشتند. سوم عدم اعتماد جامعه بینالمللی، بعد از کنفرانس بن جامعه جهانی انتظار داشت که افغانستان با کمکهای آنان به توسعه و انکشاف برسد، اما به مرور زمان دیده شد که این انتظار، سرابی بیش نبوده است. زیرا تبعیض، فساد، عدم تخصص، نبود اراده سیاسی، کشمکشهای سیاسی، نبود دیدگاه واحد و غیره در طول بیست سال باعث گردید که جامعه جهانی اعتماد چندانی به این شوراها نداشته باشد.
همانطور که در بالا گفته شد، نماینده ایالات متحده قبل از تشکیل این شوراها نیز تعامل با طالبان را بهتر از حمایت مخالفان طالبان میدانست. چهارم، پراکندگی مخالفان طالبان که نمیتوان از آنها به عنوان یک جبهه واحد یاد کرد. همهای آنان دشمن واحد دارند. طالبان را نمیتوان با یک یا دو جبهه و یا دو روز جنگ چریکی از پا درآورد. طالبان در طول بیست سال جنگ با حکومت قبلی، با وجود اختلافهای داخلی توانستند مسیرشان را ادامه دهند و این اختلافها هیچگاه باعث نگردید تا آنان از مسیر، هدف و مبارزهشان خارج شوند. پنجم اینکه مخالفان طالبان تاهنوز با گذشت نوزده ماه برنامه مدونی ندارند. فقط تعداد اندکی از آنان از نظام فدرالی به عنوان نظام آینده افغانستان سخن به میان آوردهاند اما طرح جامع و مورد قبول همگان مطرح نشده است. از نظام فدرالی، رهبران و احزاب سیاسی هزاره، تاجیک و ازبیک حمایت نمودهاند. اما سران پشتون که به ظاهر مخالف طالبان هستند این طرح را نوعی تجزیه میدانند و عملن مخالف آن میباشند. ششم اینکه مخالفان طالبان حمایت کشورهای منطقه را از دست دادهاند. هند که یکی از کشورهای ضد طالبان و پاکستان در منطقه است، تا حدودی با آنان در طول بیست سال رابطه داشته است. بعد از به قدرترسیدن طالبان، رویکردشان نسبت به افغانستان تغییر نموده و رابطه این کشور تا حدودی با طالبان مخصوصن شاخه قندهار نزدیک شده است. هند تعدادی از دیپلماتهای طالبان را در کابل آموزش آنلاین میدهد و به احتمال زیاد قرار است سفارت افغانستان در دهلی نو را به این گروه تحویل دهد. جمهوری اسلامی ایران، یکی دیگر از کشورهای منطقه است که مخالفان طالبان نیمنگاهی به آن داشتند و دارند اما این کشور نیز در سیاستهایش در افغانستان بعد از به قدرترسیدن طالبان تغییراتی آورده است. دیدارهای محمد محقق و عطامحمد نور با حسن کاظمی قمی در تابستان سال گذشته نتیجهای در پی نداشت و آنها برای کسب حمایت مقامهای عراقی برای دیدار با آیتالله سیستانی به آن کشور سفر نمودند. جمهوری اسلامی با فرستادن آقای قمی که رابطه نزدیکی با طالبان دارد؛ به عنوان سفیر این کشور در افغانستان امیدهای مخالفان طالبان را تبدیل به یاس کرد و با تحویلدهی سفارت افغانستان به طالبان پرونده حمایت از آنها را برای فعلن بسته است. فرماندهان مهم خیزشهای مردمی امیراسماعیلخان، عبدالغنی علیپور، عبدالحکیم شجاعی، نظامالدین قیصاری و تعدادی از فرماندهان نظامی پیشین در ایران به سر میبرند و به نحوی تحت نظارت سپاه پاسداران قرار دارند.
وضعیت روسیه نیز به عنوان بازیگر مهم منطقه قبل از سقوط افغانستان مشخص بود. زیرا این کشور با برگزاری کنفرانسی متشکل از رهبران سیاسی و مقامهای طالبان در مسکو چراغ سبز به طالبان نشان داد و بعد از آن چند دیپلمات طالبان را در مسکو پذیرفت و نمایندگی این کشور در افغانستان فعلن فعال است.
بنابراین به عنوان نتیجه میتوان گفت که مخالفان طالبان در یک سردرگمی کامل به سر میبرند. عدم اعتماد بین اعضای این جبهه از یک سو و رقیب دانستن همدیگر از سوی دیگر باعث میشود که انسجام لازم بین آنان به وجود نیاید. رویکرد آمریکا به عنوان بازیگر اصلی در عرصه جهانی نسبت به افغانستان و طالبان ناامیدیها را در اردوی مخالفان طالبان بیشتر از هر روز دیگر کرده است. شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان بارها از عدم حمایت جامعه جهانی از این شورا در رسانهها سخن به میان آوردهاست و حتا اظهار داشته است که جامعه جهانی اجازه بازگشایی دفتر سیاسی به این گروه را نمیدهد. در نهایت در اختیارنداشتن جغرافیای لازم و منابع و امکانات نظامی و مردمی هم در سر درگمی این گروه اضافه شده است.
۲۳ مارس۲۰۲۳
نویسنده: نصرالله محسنی