از زمان حملات یازده سپتامبر به بعد، و هجوم ارتشهای ایالات و ناتو و آیساف به افغانستان، فیلمهای سینمایی و مستندهای زیادی با درونمایهای نظامی و استخباراتی بر محوریت افغانستان تولید شده است. فیلم «قندهار» در این میان با تفاوتهایی تولید شده که آن را درخور توجه کرده است. در زیر به موارد اساسی پرداخته میشود.
عنوان فیلم
«قندهار» که برای عنوان این اثر سینمایی با المانهای نظامی-استخباراتی انتخاب شده، حاویِ کدهایی است که باید از سوی بینندهای نکتهبین مورد رمزگشایی قرار بگیرد. عنوانهای فیلم که قبلا تولید شده است، بیشتر عنوان آن از درونمایهی فیلم گزینش میشده است؛ مانند «12 نیرومند»، «پاسگاه»، «تنها بازمانده» و امثال آن. فیلم قندهار اما، با انتخاب نام استان قندهار، زادگاه و مرکز فرماندهی گروه تروریستی طالبان، ناشی از تغییر بازی بزرگ استخباراتی است.
تولیدکنندگان
«دلیل اینکه هالیوود بیشتر فیلمهای اکشن میسازد، آن است که آتشبازی به ترجمه نیاز ندارد و در فروشهای خارجی، پول بیشتری نصیب میکند.» (بیل کواچ و تام رزنتیل؛ اصول روزنامهنگاری، ص. 70)
فیلم قندهار از سوی میچل لافورچون نوشته شده و کارگردان آن ریک رومن واو میباشد. بیهیچشکی، داستاننویس فیلم از آگاهی خوبی در حوزهای مطالعات استخباراتی و فرهنگ و تاریخ خاورمیانه برخوردار است.
و اما درآمد مالی آن، چنانکه باید و شاید در مقایسه با فیلمهای اکشن دیگر، خوب و مطلوب نبوده است. زیرا در زمانی اکران شده که کمتر علاقمندان برای دیدن فیلم به سینما رجوع میکنند.
مخاطبان
این فیلم به هیچوجه برای مخاطبان عام کشورهای غربی تهیه نشده است. بیشتر تمرکز آن روی سربازان امریکایی و ناتو بوده است. با افزودن عناصر اکشن و هیجان برای جذاب کردن فیلم برای مخاطبان عام افغانستان و منطقه سرمایهگذاری شده و بیانگر واقعیتهای جنگ استخباراتی امروزی است.
تجارت جنگ، برتری قومی و ایدیولوژی از دیگر مولفههای این فیلم میباشد.
شخصیتهای اصلی
1- تام هریس (جرالد باتلر، بازیگر بهنام فیلمهای اکشن): عامل مخفی آزاد است که برای هزینههای دانشگاه دخترش، خود را مجبور میبیند تا به این ماموریت ناممکن بلی بگوید. تام اصالتا در این فیلم، بریتانیایی و جاسوس سازمان استخباراتی بریتانیا (امآی6) است.
2- مو (نوید نگهبان): هنگامیکه خود را به تام معرفی میکند: «نام من محمد است؛ اما همه مرا «مو» صدا میزنند.» ترجمانی است که نهتنها با زبانهای فارسی و پشتو و انگلیسی بلدیت دارد، بلکه محل ماموریت را نیز میداند. مو بهخاطر جستوجوی خواهرزناش به هرات میرود اما ناخواسته وارد عملیات میشود.
3- کاهل: عامل آیاسآی و شخصیت بدذات داستان است. از سوی فرماندهاش ماموریت دارد تا تام را زنده دستگیر کند و آن را در بازار آزاد به فروش برساند. کاهل، فوقالعاده ماهر و زیرک است.
4- رومان: هکری است مسلمان؛ با کلاه سفید اسلامی همواره بر سر. بدافزاری که مرکز تحقیقات هستهای در قم را با خاک یکسان میکند، از کدنویسیهای او بوده است.
5- فرزاد اسدی: دگروال سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، از نیروهای اورشلیم است؛ با بروت رئیسماب.
6- لونا کوجای: خانمی است خبرنگار؛ که پس از گفتوگو با منبعاش در پنتاگون از سوی ماموران مخفی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بازداشت و زیر بازجویی تام را لو میدهد. او از ماموریتهای فراقانونی سازمان در خاورمیانه پرده برمیدارد.
مختصر داستان فیلم
مو، با دیدنی دو جسد آویزان از جرسقیل، رو به تام میکند و با لحن غمانگیزی میگوید: «به افغانستان جدید خوش آمدید.» تام میگوید: «مثل سابق.»
فیلم قندهار به روایت وضعیتی میپردازد که در زیر پوست افغانستانِ تحتِ حاکمیت گروه طالبان در جریان است. محور داستان روی تام، عاملی مخفی آزاد، که برای ماموریت ناممکن از سوی سازمان سیا استخدام میشود. ماموریت تام وارد شدن به یک مرکز تحقیقات هستهای فوقمحرمانه در قم است تا بدافزاری را به داخل سیستم آن نصب کند. او در نقش یک تکنسین میدانی، برای شرکت مخابراتی سویسی است.
تام در واکنش به ماموریت دومش میگوید: «عجب (جیزیز)! هرات پُر است از عاملان مخفی خارجی. اگر من بخواهم نیاز به یک ترجمانی دارم که هم دری و هم پشتو را خوب بلد باشد. و این منطقه لعنتی را هم بلد باشد.»
در نایت کلابی در دبی، میگوید: «آنها خیلی زود ]پایگاه[ دیگری خواهند ساخت.» رومان، در جواب میگوید: «یقینا که خواهند ساخت. به همین خاطر ترا در مرحله بعد نیاز خواهم داشت.»
با افشای هویت تام، او باید همراه با ترجمان افغانستانی خود به مرکز سابق سیا در قندهار پناه ببرد.
فرمانده رومان میگوید: لانگلی (مرکزی فرماندهی سازمان سیا) میخواهد که آنجا برویم تا همهای برنامه هستهای را نابود کنیم پیش از آنکه فرصت ساخت بمب بزرگ را داشته باشند.» رومان میگوید: «افغانستان کنونی مثل برلین در زمان جنگ سرد است. طالبها، پاکستانیها، هندیها، روسیها، چینی، و همچنان شاخه خراسان داعش. هر کدام آنها که نفر من را دستگیر کنند به بالاترین شرطزن خواهند فروخت.»
در این بازی بزرگ، حضور استخبارات منطقه و نقش تعیینکننده پاکستانیها برجسته است. رسول، از افراد طالبان به کاهل میگوید: «ایرانیها پول پرداختند تا از مرز عبور کنند برای دستگیری تام و مو.»
در بعد داخلی، از نقش تاجیکها بهمثابه داعش و از پشتونها، طالب معرفی شده است.
مو خطاب به تام: «آن پرچمی جنگسالار تاجیک است. اسماعیل ربانی.»
در آخر فیلم، کماندوهای سابق افغانستان، در پوشش و پرچم داعش برای نجات تام و مو بالای طالبان حمله میکنند؛ البته به رهبری رومان.
تام به مو به عنوان ترجمان میگوید: «شما جان تان را به خطر میاندازید. در نیمی از موارد ما حتا تشکری نمیکنیم.» این در حالی است که پس از سقوط کابل هزاران همکار سابق ناتو و آیساف از پروازهای نجات جاماندهاند.
زمان فیلم ماههای نخست به قدرت رسیدن طالبان است و در عربستان سعودی تصویربرداری شده است.
کدهای فیلم
اثرهای هنری، بهویژه سینمایی، بهویژه هالیوودی، پر از کدها و سمبولهاست که بهشدت به دید بیننده برمیگردد که از آن چه برداشت میکند. مثلا از پدیدهای زامبی/مردهگان متحرک دهها برداشت میتوان داشت.
در فیلم قندهار، اسم «اسماعیل ربانی» میتواند شامل اکثر تاجیکهای افغانستان شود. اسماعیل اشاره به امیر اسماعیل خان و دیگر جهادیهایی که در زون غرب افغانستان حضور دارند. و «ربانی» اشاره به دیگر تاجیکهای از برهانالدین ربانی پیروی دارند.
استفاده از استعارهی توهینآمیز «پاکستانی دالخور» از سوی رسول طالب، پس از قطع کردن تماس تلفونی، نشانهی از تنفر طالبان به آیاسآی میتواند باشد.
کد دیگر، اشاره به مقاومت زنان علیه رژیم تروریستی طالبان در گفتوگو میان مو و نهال است. نهال، از آشنایان مو در دل تاریکی شب، به فارسی میگوید: «اینجا چه میکنی؟ طالبان هنوز هم ما را میپالند… بسیاریها گم شدند؛ حتا خارجیها. در شروع گفتند که ما میتوانیم در کارهای خود باشیم؛ اما این یک سازش بود. ما را به هیچ کاری اجازه نمیدهند؛ نه منحیث معلم، نه منحیث قاضی، نه منحیث داکتر.»
مو میگوید: «بیا با من. من میتوانم برایت کیس اسآیوی جور کنم.»
نهال اما با لحن قاطعانه میگوید: «ما شاید فعلا ازی شان پت باشیم. ما ازی شان هیچوقت نمیگریزیم.»
کد دیگر استفاده از پسر نوجوانی است در صحرای خشک و سوزان. نوجوان پشتون به کاهل میگوید: «من میتوانم بمبهای دستساخت و انواع اسلحه تولید کنم.» به راحتی عامل آیاسآی را میشناسد. با اوکاری ندارد اما از آن مسیر در برابر کفار و خارجیها محافظت میکند
کد دیگر، اتاق فرمان است که فرماندهان سازمان سیا تمام جریان را از طریق چشمهای غولآسای ماهواره زیر نظارت دارند.
و کد کلیدی از زبان تام بیان میشود: «از جنگهای مدرن انتظار برنده شدن نمیتوان داشت.»
جمعبندی
با تماشای فیلم قندهار و با دقت به نکتهها و کدهای آن، موارد زیر را میتوان از آن برداشت کرد:
• قندهار، در کل افغانستان، جولانگاه جنگی است بزرگو پیچیده؛
• جنگ سایه از نوعی فوقاستخباراتی آن، در افغانستان و منطقه تشدید مییابد؛
• سازمان سیا حتا میتواند در قلب ایران، قم، حمله کند؛
• عاملان استخبارات برای خانوادههای خود میجنگند؛ نه کشور شان؛
• همکاران سابق ارتش امریکا و ناتو و آیساف آماده باشید.
گفتوگوی آخر مو و تام:
«من دیگر هیچوقت وطنم را نخواهم دید.»
«خواهی دید. و من با تو خواهم بود.»
ایسنو