افغانستان زیر سایهای طالبان، با هزارویک رقم چالشهای سیاسی، اجتماعی و مالی دستوپنجه نرم میکند. مشکل بیبرقی همواره اوقات مردم را تلخ کرده و آنان را به خشم میآورد. صحبت دربارهای برق و بیبرقی به طنز روزگار تبدیل شده است.
با فرارسیدن تابستان، و گرمشدن روزهای کابل، بیبرقی بیشتر میشود. مردم کابل، با درک شرایط دشوار چارهای جز صبر و گذشت ندارند.
سجاد، باشنده کارته سه، در گفتوگو با خبرگزاری صدای شهروند، از بیبرقی شکایت میکند.
او میگوید: «بیبرقی خیلی زیاد شده است. فعلن در 24 ساعت فقط 8 ساعت برق داریم. از طرف روز خو نیست از طرف شب هم پیدایش نمیشود.»
او شرایط کنونی را در مقایسه با دوره جمهوریت بدتر میداند. با ناراحتی میگوید: «او وقت بهتر بود. از طرف شب برق داشتیم اگر از طرف روز نبود. فعلن بعد از چاشت یک ساعت میآید و پس میرود. یک شب بعد، دم شام هم میآید و بعد از یک ساعت پس میرود. از طرف دیگر هزینه برقها هم قیمت شده. چند روزانه مصرفاش میشود هزاران افغانی.»
شفیع یکی دیگر از باشندگان کابل میگوید: «من یک متعلم هستم. روزانه بعد از مکتب میروم سر کار. وقتی شب خانه میروم، برق نیست. عصاب مرا خراب میکند. چند دفعه به جگشن برق مراجعه کردیم که چرا برق ما این قدر خراب است، برقی هیچ چیز نمیگوید. بسیار بداخلاق است.»
غلام نبی، دکاندار است. مغازهای خوراکهفروشی دارد. وقتی از او در مورد چالش بیبرقی پرسیدم، خندهای تلخی روی صورتاش نشست که یک مثنوی پاسخ داشت. پیرمرد سرسفید میگوید: «کدام برق بچیم؟ از وقتی که به یاد دارم، من با برق بیگانه هستم. برق یک چیز بسیار ساده است؛ اگر بخواهند میتوانند تمام کشور را برق بدهند، اما کو آدمی که کار کند. من پیر شدم بچیم؛ اما برق را ندیدم. کابل صاحب برق نشد.»
در روزهای که طالبان قدرت را تسخیر کردند، با ۲۴ ساعته کردن برق، تلاش کردند تا مردم را خوشحال بسازند. اما رفتهرفته پرچویهای برق بیشتر از دوره جمهوریت شد. اکنون در بدترین حالت در 23 سال گذشته رسیده است.
محمدآذر آذرمن