معادن ذغال سنگ از جمله معادن افغانستان که به صورت غیر معیاری از سوی تاجرها این بخش حفاری میشوند. براساس گفتههای افرادی که در این معادن کار میکنند هیچگونه امکانات اولیه ایمنی در آنجا رعایت نمیشود و تاجرهایی که در این معادن ذغال سنگ استخراج میکنند توجه ایمنی ندارند.
براساس گزارشها دستکم روز یکنفر در این معادن جاناش را از دست میدهد.
روز شنبه(۱۲آگوست/۲۱ اسد) جسد یک جوان را از یکی معادنهای دره صوف آوردند. اسم او باقر بود و مدت یکسال میشد که ازدواج نموده بود و یک طفل هشت ماهه نیز داشت.
باقر برای پیدا کردن لقمهی نان به تونلهایی که تا ۴۰۰متر به زیر زمین حفر شده است در شهرستان دره صف استان سمنگان میرفت.
او در معدن ذغال سنگ کار میکرد یک ماه پیش، قبل از رفتناش پسرک هفت ماههاش را به آغوش گرفت و به خانماش فاطمه گفته بود که اینبار که برگردد باهم به ایران میروند. چون از کار در معدنهای وحشتناک خسته شده است و هر لحظه امکان دارد سنگی از روی تونل به سر باقر اصابت کند و او را از بین ببرد.
یک ماه از رفتن باقر گذشته بود و فاطمه با پسرش چشم
انتظار او بودند که برگردد سحر گاه زود خبر آمدنش را از بلند گوهای مسجید شنید که باقر دیروز قبل از آذان شام در بین تونل به دلیل ریزش کوه برای همیشه او و پسرش را ترک کرده و جانش را از دست داده است.
جسد بیجان باقر را صبح زود به مسجد آوردند و بعد از نیم ساعت به قبرستان انتقال دادند. بدون اینکه حتا اندکترین پیگیری صورت گیرد او را با تمام آرزوهایش دفن کردند.
اکنون فاطمه با دنیای از درد و یک پسر هشت ماهه تنها مانده است. شاید بیش از صدها معدن ذغال سنگ برای حدود بیست هزار نفر منبع در آمد باشد. در آمد و رزقی که به بهای جان هزاران انسان تمام میشود.
تمام کارگرها این معادن مردم هزاره هستند که همواره تحت فجیعترین شرایط در وطن و جایگاه اصلیشان دست و پنجه نرم کرده اند/میکنند.
کارگرهای این معادن بعد از آذان صبح راهی تونل های مرگ میشود، تونلهای طولانی، تنگ، تاریک وحشتناک به امید اینکه شب شاید زنده بر گردند و در پایان ماه مقدار دست مزددریافت کنند و تا لقمه نانی را که دهها نفر چشم انتظار آن است به منزل ببرند.
اما باید چانس و بخت با آنها یار باشد شب دوباره زنده برگردند.
سالها است که هزاران نفر در معادن غیر معیاری جانهای شیرین شان را زیر کوه ذغال سنگ به دلیل ریزش کوه در بین تونلها از دست میدهند.
شاهدان عینی میگویند شاید روزی در معدنهای ذغال سنگ وجود نداشته باشد که بدون مرگ کسی به غروب برسد.
پسرانی که در سن جوانی و نوجوانی تحت هجوم شدید فقر و گرسنگی قرار میگیرند و چارهای جز پناه بردن به کوههای ذغال سنگ ندارند همواره به شکل گروهی زیر خروار ها ذغال قرار گرفته و ازبین میروند.
باشندگان محل میافزایند که تاجران و زورمندان سالیان سال است با جان و خون جوانان هزاره تجارت میکنند و سرمایههای هنگفتی را از این طریق بدست آورده اند.
باوجودی که هیچ یک از معادن امکانات معیاری ندارد ولی تمام معادن فعال است و همه روزه هزاران نفر در آن مشغول کار اند، هیچ نهادی هم پیگیر این مسئله نیست.
سما