بر اساس گزارش منابع محلی از استان هرات، روز پنجشنبه (۲ قوس) دو تن از علمای دینی هزاره در شهرک جبرییل توسط افراد طالبان تیرباران شدهاند. . چندی قبل نیز یک عالم دین در هرات به گونهای مرموز به قتل رسیده بود. در طی یک ماه اخیر در استانهای دایکندی، هرات، غور، غزنی و کابل هشت نفر از شهروندان هزاره به قتل رسیدهاند.
در طی یک هفته گذشته پنج تن از شهروندان هزاره در حالی که مصروف زندگی روزمرهشان بودند، به شکل بسیار بیرحمانهای به رگبار بسته شدند. روز یکشنبه همین هفته یک جوان هزاره در استان دایکندی، بدون کدام دلیلی به شکل فجیعی به قتل رسید و همزمان با قتل آن جوان، یک افسر پولیس نیز در مرکز دایکندی، نیلی در پیش چشمانِ خانوادهاش ترور شد. روز دوشنبه همین هفته یک نماینده مردمی در شهرستان ناهور استان غزنی به دلیل نامعلومی به قتل رسید.
تمامی این کشتارها به شکل بسیار بیرحمانه و خصمانه اتفاق افتادهاند؛ روز پنجشنبه (۲ قوس)، شیخ رجب اخلاقی و خادم حسین هدایتی هنگامی که به سمت منطقه کوره ملی در حرکت بودند، مقابل مسجد سیدالشهدا تیرباران شدند. محمد اسحق علیزاده نماینده مردم در روستای سرمه، شهرستان ناهور در موقع برگشتن از مسجد در جلوی خانهاش به رگبار بسته شد و داوود وحدت افسر نظامی در دولت جمهوریت که بعد از آمدن طالبان قرار را بر فرار ترجیح داده بود و در اداره محلی طالبان به اجرای وظیفه قبلیاش ادامه داد، اما او هم صبح روز یکشنبه از خانهاش بیرون کشیده شده و جلوی چشم خانواده و پیش خانهاش با شلیک گلوله به قتل میرسد. دیگر نمونهها نیز به شکل هدفمندی ترور و به قتل رسیدند.
اگر به زندگی تک تک افرادی که طی یک ماه گذشته و حتا کسانی که از دو سال و چند ماه به این طرف، در زیر سایه حاکمیت طالبان به قتل رسیدهاند، نگاه کنیم متوجه میشویم که به جز یک یا چند نمونه محدود از این افراد که به شکلی در دولت جمهوریت وظیفه اجرا کرده بودند، مابقی همگی شان افراد ملکی بوده و حتا در سادهترین و در ادارات غیر نظامی دولت پیشین نیز وظیفه اجرا نکرده بودند و با هیچ جریان سیاسی و نظامی در تماس نبودند، بلکه آنها شهروندان عادی بودند که اکثرشان در فقر و محرومیت، مصروف زندگی عادی و روزمرهشان بودند.
استانهای هزاره نشین چون، دایکندی، شهرستانهای بهسود و دایمیرداد و دشت برچی کابل سالهاست که شاهد کشتار انسانهای هزاره بوده و میباشد. با آمدن طالبان، دایکندی شاهد کوچهای اجباری زیاد و کشتار هدفمند به شکل بسیار گسترده بوده است و همچنان دایمیرداد که در تاریکی و سکوت مطلق، هزارهها به شکل دوام دار و هدفمند مورد کشتار قرار میگیرند. از انفجارها در دشت برچی گرفته تا کشتار در ارزگان، دایکندی و دیگر استانهای هزاره نشین، بخشی از سیاست حذف است. تفاوت کشتار هزارهها با دیگر اقوام دقیقن در همین هدفمند بودن آن است. این سیاست حذف در عرصههای مختلف با روشها و ابزار گوناگون اجرا میشود. میان نسلکشی هزارهها و تبعیض سیستماتیک علیه این جامعه، رابطه معناداری وجود دارد. عوامل کشتار و تبعیض، به حذف میاندیشند و این را با نگاه به نوع کشتار هزارهها به خوبی میتوان فهمید.