در ادبیات سیاسی و تفکر پوپولیستی، سیاستگرانی چون اِلوود – بهمعنای دقیق کلمه – «آرایشگر سیاسی» است؛ و وقتی صفتِ شکمگندهای چون «شکمسیر» بدان افزوده میشود، این سیاستگرِ بریتانیایی را از کله تا کفپا زینت میبخشد.
الوود آرایشگر
توبایس الوود، رییس کمیته دفاعی پارلمان بریتانیا، پس از سفرش به کابل و شکمسیر پلووچلوزدن با سران طالبان افغان، در برگشت به کشورش با شکم سیر و لبان چرب، این سوغاتهای سیاسی را با خود هدیه میبرد:
•امنیت بهگونهای گسترده بهبود یافته است؛
•فساد بهشکل بیپیشینه نابود شده است؛
•و تجارت تریاک بهشدت کاهش یافته است.
تصویریکه او در سخنانش از وضعیت جاریِ افغانستان، ترسیم میکند بهشدت تکاندهنده است؛ حتا عقبماندهترین فرد افغانستانی را متعجب میسازد؛ و با خود میگوید: «این آدم دیگر چه خورده است!» همین عقبماندهترین ذهن وقتی این اظهارات الوود را طولوترازو میکند، بهیاد جوکر میافتد و حیران میماند که به حال او بخندد/بگرید یا به حال خودش.
این سیاستگر آرایشگر طالبان، در حالی از گشایش سفارت بریتانیا در افغانستان حرف میزند، که درهای شغلی زنان آرایشگر افغانستان بهشدت بهرویشان بستهشده است. درهای مکتب بهروی دختران همچنان بسته است؛ درهای دانشگاهها – یعنی امید به آیندهای بهتر – همچنان بهروی دختران بسته است؛ درهای دفتر – اعم از نهادهای داخلی و دولتی و سازمانهای بینالمللی – بسته است.
الوود، بدون شک که آرایشگری است چیرهدست! در سفیدنمایی نخستوزیر طالبان، به شهرت جهانی دستیافته است و طالبان نیز، با رنگارنگ توییتهای چندین زبانه از کار آرایشگری این زیبانگار غربیشان قشنگ قدردانی کردهاند و گفتهاند «نکات مثبت ما زیاد است» و بیشتر به آرایشگری الوود نیاز دارند.
سرخیو سفیدیزدن به گونههای طالبان افغان، پنهانکردن دهشتشان پشت لایههای تصنعی، جفایی است به حقوق بشر؛ به میلیونها زن و مرد، پیر و جوان، معلولو معیوب این کشور؛ که از بدبختی روزگار در این دوزخ نفس میکشند.
زنان شکمگرسنه
الوود نمیدانم گوشهایش گرنگ بوده یا چیزی دیگر، که صدای قرقرِ شکمِ گرسنهای شهر را نشنیده است. صداییکه میلیونها مادر بیچاره، شبانه با موسیقی تراژیک آن کودکان گرسنهایشان را بهزور بهخواب میفرستند.
الوود در حالی از چشمدیدهای خود از وضعیت جاری کشور گزارش میدهد، که زنان آرایشگر افغانستان در نتیجه دستور ملا هبتالله، رهبر طالبان افغان، بیکار شدهاند. درهای روزیشان را بهشدت بهرویشان بستهاند. این زنان آرایشگر که نمادی از زیبایی محفلهای عروسی مردم هستند، اکثرشان تنهامادرانی هستند که باید کار کنند تا لقمهنانی برای کودکانشان از آبلهای کف دست خودشان پیدا کنند.
و وقتی نیشهای این مار کبرای سیاسی به شکمهای گرسنهشان میخورد، راهی جز اعتراض خیابانی نمیبینند و جان بهکف در برابر میلهای تفنگ طالب ایستاد میشوند و فریاد سر میدهند: «نان، کار، عدالت!»
دکان آرایشگری جو بایدن
از سوی دیگر، جو بایدن، این پیر پمپرپوش و بهقول مایک مککال، رییس کمیته روابط خارجی مجلس سنای ایالات متحده، «متوهم به سیاستهای خارجی» در سخنان اخیرش آستین بالا زده و به آرایشگری پشمهای سهدهه طالب پرداخته است. حرفیکه در آنسوی دنیا، شکم اهداف سیاسی او را سیر، و در اینسوی دنیا، شکم میلیونها انسان افغانستانی را تا آخرین درجه گرسنه میسازد.
آرایشگری جو بایدن از نوع جهانی بوده است؛ تا سیمای انتخاباتیاش را کمی تروتمیز – پس از آن خروج شرمآور – بسازد. و منتظر دیگر مهارتهای زینتبخش این سیاستگر لببهگور باشیم.
راهحل یکگدای گرسنه
کوتاه سخن اینکه، بهگفتهای یک گدای گرسنه که دست به شکم گرفته بود و خمیدهخمیده راه میرفت، و با دست دیگر کاغکاغ کلاغهای زمستان تنش را دور میکرد، میگفت: «خدایا اگر درد ما را درمان نمیتوانی، بر زخم ما هم نمک نپاش!»
محمدآذر آذرمن