شروع جنگ بین حماس و اسراییل در این اواخر و زمینلرزههای پی هم در هرات، فواید زیادی برای گروه طالبان به همراه داشته است. در واقع این اتفاقات فرصتی را برای طالبان ایجاد کرده است تا به دور از چشم رسانهها، در تاریکی و سکوت اهدافشان را دنبال کنند. از روزی که طالبان بر سرنوشت افغانستان حاکم شدند، دشمنی و مخالفت با رسانهها را شروع کردهاند. روز به روز سانسور و محدودیتهای بیشتری بر رسانهها وضع کرده و فعالان رسانهای را تهدید، دستگیر، زندانی و شکنجه کردهاند.
کوشش طالبان همیشه بر این بوده که به دور از چشم رسانهها به فعالیتهایشان ادامه بدهند و از پاسخگو بودن در مقابل رسانهها شانه خالی کنند. همین چندی پیش بود که مرتضا بهبودی خبرنگار افغانستانی تبار فرانسوی و خبرنگاران رادیو نسیم از زندان طالبان آزاد شدند در حالی که مدیر مسوول رادیو نسیم هنوز هم در قید ریاست استخبارات دایکندی است و خبری از آزادی آن در دست نیست.
روز شنبه، هفت اکتبر حماس با شلیک صدها راکت به سمت اسراییل، سوت آغاز جنگی را به صدا درآورد که تا کنون هزارها قربانی در پی داشته است. پیامدها و تبعات این جنگ خونین بسیار گسترده بوده است. احتمال میرود، با گسترش دامنه جنگ، خسارات و تبعات آن غیر قابل باور و پیشبینی باشد. دقیقن در صبح همان روز، یعنی شنبه، هفتم اکتبر که آغاز جنگ بین حماس و اسراییل بود، زمینلرزهای به بزرگی ۶.۲ ریشتر استان هرات را تکان داد. این زمینلرزه و پس لرزههایاش خسارات هنگفت جانی و مالی از خود به جای گذاشت. این پدیده طبیعی و شروع جنگ در غزه، توجه تمام رسانههای جهان، سازمان ملل و دیگر نهادهای حقوق بشری که بر کارکرد گروه طالبان در افغانستان نظارت داشتند را به خود جلب کرد. منحرف شدن توجه رسانهها از عملکرد طالبان روی جنگ حماس و سراییل و زمینلرزه هرات، زمینه را برای طالبان مساعد کرد تا بتوانند در سکوت و تاریکی، بدون اینکه مورد توجه قرار بگیرند، اهدافشان را دنبال کنند.
من فکر میکنم طالبان این فرصت را غنیمت شمرده و دست به جنایتهای بیشماری زدهاند. از حذف مناطق هزاره نشین که در زلزله هرات خسارهمند شده بود، از لیست کمکهای نهادهای خیریه و کمکهای بشر دوستانه گرفته تا به حیف و میل کردن کمکها توسط طالبان و فروش آنها به زلزله زدهگان هرات. این چور و چپاول توسط طالبان، بازتابی در رسانهها نداشت و در سکوت و تاریکی به فراموشی سپرده شد. از این مساله که بگذریم میرسیم به حملههای انتحاری در استان بغلان و چند روز بعد از آن در غرب کابل که شهروندان هزاره تبار را هدف قرار دادند. در یک ماه اخیر سه حمله خونین بر شهروندان هزاره انجام شد که بیشتر از هفتاد نفر کشته و بیش از صدوپنجاه نفر زخمی بر جای گذاشت. در آخرین نمونه یک بس شهری را با تمام مسافریناش به آتش کشیدند.
طالبان به عنوان گروه حاکم در افغانستان اولین و اساسی ترین مسوولیتشان، تامین امنیت شهروندان افغانستان است، اما همیشه در مقابل حملههایی که علیه هزارهها صورت گرفته است، یک نوع سکوت توام با رضایت را اختیار کردهاند. بعد از این حملههای خونین که دهها قربانی از جامعه هزاره گرفت، بزرگان گروه طالبان حتا به رسم پیشینیانشان که سران حکومت بیست ساله جمهوریت بودند، این حملهها را نکوهش هم نکردند. این حملهها با تمام قربانیان که از مردم هزاره گرفت، با بازتاب پیدا نکردن در تاریکی به فراموشی سپرده شد و تمام رسانهها مدتی بعد از نشر خبر این حملهها، دوباره دوربینهایشان را به سمت غزه کرده و در مقابل این جنایتها سکوت اختیار کردند.
همچنان گروه طالبان از فرصت پیش آمده استفاده کرده و در پنج مرحله زمرد پنجشیر و ۲۰ هزار تن جست بامیان را به داوطلبی گذاشته و فروختند. طالبان بعد از روزی که بر سرنوشت افغانستان حاکم شد، شروع به استخراج معادن افغانستان، به طوری غیر فنی و مسلکی کرده و مواد استخراج شده را قاچاقوار به خارج از افغانستان منتقل میکنند. در آخرین مورد، وزارت معادن و پطرولیم طالبان، ۶۰۰ تن سرب و جست ساحه «بی بی گوهر» و «زاهدان» استان قندهار را در یک داوطلبی به فروش رساندند و ۲۰ هزار تن جست معدن «گنده کوتل بامیان» و مقداری از زمرد پنجشیر را برای فروش به داوطلبی گذاشتند. چندی پیش نیز منابع محلی به خبرگزاری صدای شهروند گفته بودند که طالبان معدن سرب یکهولینگ بامیان را به طور مخفیانه استخراج میکنند و همچنان در نقاط دیگر بامیان نیز به حفاری پرداخته و از عبور و مرور افراد از آن نقاط در زمان حفاری جلوگیری میکنند.
طالبان در یک حرکت خصمانه دیگر دست به ترور و قتلهای هدفمند زدهاند. هرچند این مساله از زمان قدرت گرفتن طالبان تا کنون ادامه دارد. گاهن کم و گاهن به صورت گسترده دست به این جنایت خصمانه و عقدهمندانه زدهاند. بیشتر از دو سال است که نظامیان حکومت پیشین، فعالان حقوق بشر، خبرنگاران و افراد فعال در جامعه را به شدت تعقیب، سرکوب و ترور کردهاند.
از یک ماه بدین سو که دوربینهای رسانههای جهان به سمت غزه چرخیده و مدار توجهشان بر جنگ حماس و اسراییل متمرکز است، افغانستان برای طالبان به بهشت تبدیل شده است. افغانستان خالی از خبر و خبر رسانی که تاریکی و سکوت محض در آن حاکم است را طالبان همیشه در آرزویش بودند، تا بتوانند در تاریکی مانور بدهند بدون اینکه دیده شوند و در سکوت اهدافشان را دنبال کنند بدون اینکه مجبور به پاسخگو بودن باشند. تیرباران شدن حداقل سه نفر در دایکندی، کشته و زخمی شدن پنج تن در بلخ، تیرباران دو نفر در غور و نمونههای دیگر همهگی از یک ماه به این طرف اتفاق افتادهاند، که طالبان به عنوان گروه حاکم هیچ گونه توضیحی ندادهاند. شواهد نشان میدهد که در بیشتر این موارد دست خود طالبان دخیل بوده است.
اقدام دیگر گروه طالبان که یک خطر جدی برای تمام مردم افغانستان، به خصوص مردم شمال و مناطق مرکزی است، در حال اجرا میباشد. دقیقن بعد از شروع جنگ بین حماس و اسراییل، دولت پاکستان اعلان کرد که تمام پناهجویان غیر قانونی تا اول نوامبر فرصت دارند که به افغانستان برگردند. از اعلان دولت پاکستان مبنی بر اخراج پناهجویان، تا کنون هزارها نفر از مرزهای اسپند بولدک و تورخم وارد افغانستان شدهاند. کسانی که به صورت خود جوش از مرزها عبور کرده و وارد افغانستان شدند، پناهجویانی نیستند که طی بیش از دو سال حاکمیت طالبان به این کشور پناهنده شدهاند، بلکه افرادی از قوم پشتون آن طرف مرز دیورند هستند که قرار است بر اساس سیاست غصب زمین که از قرنهای پیش برای طالبان به یادگار مانده است، در مناطق شمال و مرکزی افغانستان جابهجا شوند. گزارشهایی وجود دارد که میگوید طالبان پناهجویانی که تعداد قریب به اکثرشان به قوم پشتون تعلق دارند را از مرزها به طور رایگان و با سرمایه مردم افغانستان که در اختیار طالبان است، به مناطق شما افغانستان انتقال میدهند و برای خانوادهها پول و زمین در نقاط استراتیژیک مناطق حاصل خیز شمال توزیع میکنند.
سیاست یکسان سازی، پشتونیزه سازی افغانستان و غصب زمین و غارت و آواره کردن اقوام غیرپشتون بهخصوص هزارهها به طور بسیار گسترده از دوران عبدالرحمن شروع شد. که طی آن ۶۲ فیصد از هزارهها را نسل کشی کرده و حاصلخیزترین زمینها و نقاط که سرزمینهای اصلی و آبایی هزارهها بودند را غصب و خودشان را به چهار سوی دنیا پراکنده کردند. از آن زمان تا کنون زمین، جان، مال و تاریخ و فرهنگ هزارهها را به طور دوام دار غارت میکنند. اکنون که هزارهها به حال نسلکشی هستند و به شدت سرکوب شدهاند، نوبت شمال افغانستان از راه رسیده است. طالبان از خلا ایجاد شده استفاده کرده میخواهند با پیاده کردن سیاست غصب زمین برای همیشه اقوام افغانستان را در اختیار و محاصره پشتونها در آورده و برای همیشه حاکمیت افغانیت و اسلامیت را در افغانستان ماندگار کنند.