افغانستان کشوریست که سالیان متمادی عرصه رقابت قدرتهای مختلف بوده و به دنبال دخالتهای جهانی و تحت تاثیر اوضاع داخلی، شاهد مهاجرت گسترده شهروندان افغانستان به خارج از کشور هستیم. افغانستان از معدود کشورهای جهان است که بیشترین آوارگان را در تاریخ دارد. تاریخ سیاسی کشور با جنگ و کشتار شروع شده و تا هنوز این سنت شوم ادامه دارد. بیشترین جنگهای افغانستان جنگ قدرت بوده؛ هزینه جنگهای قدرت بر انسان افغانستانی چنان سنگین بوده که با تمام وجودش آن را لمس کرده و اثرهای زیانبار آن هنوز بر چهره شهروندان کشور نمایان است. یکی از اثرهای منفی جنگ قدرت در افغانستان سیل آوارگان و پناهجویان است. اگر موج مهاجرت افغانستانیها را تقسیم بندی کنیم، میتوان چنین دسته بندی کرد:
۱. موج اول مهاجرت انسان افغانستانی با اشغال افغانستان توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی آغاز میشود. تجاوز ارتش سرخ در افغانستان باعث موج عظیم از مهاجرت افغانستانیها به خارج از کشور گردید. مقصد اصلی این سیل پناهندگان کشورهای همسایه (ایران و پاکستان) بود. این دو کشور همسایه به دلیل مرزهای مشترک و وجود اشتراکهای مذهبی، فرهنگی و زبانی بیشتر پذیرای پناهجویان افغانستانی بودند.
۲. موج دوم مهاجرت انسان افغانستانی، با شروع جنگهای داخلی و جنگهای تنظیمی و حزبی در افغانستان است. رهبران احزاب سیاسی بخاطر منافع شخصیشان و بخاطر تصاحب اقتدار سیاسی، جنگهای قدرت را در کشور شعله ور کردند، آوارگان افغانستان این بار نیز موطن اصلیشان را ترک کردند.
۳. موج سوم مهاجرت شهروندان افغانستان در زمان رژیم طالبان است، طالبان طی سالهای حاکمیتشان از هیچ نوع کشتار و قساوت دریغ نکردند. این گروه برای پیاده نمودن نظام دینی در افغانستان، جنایتهای بزرگ بشری را مرتکب شدند. آواره شدن انسان افغانستانی یکی از نمادهای این ستم تاریخی برای شهروندان است.
۴. موج چهارم مهاجرت افغانستانیها از زمان تشکیل حکومت وحدت ملی است. هجرت افغانستانیها در این دوره علتهای متفاوت دارد؛ ناامنی، بیکاری، تبعیض قومی از ابعاد سیل مهاجرت افغانستانیها در این دوره میباشد. این بار منزل مقصد شهروندان کشور نه تنها کشورهای همسایه بلکه کشورهای اروپایی بود.
۵. موج پنجم مهاجرت شهروندان کشور بعد از تسلط دوباره طالبان و فروپاشی نظام جمهوری در آگوست ۲۰۲۱ شروع شد. اینبار به معنای واقعی کلمه مغزها و کدرهای افغانستان از کشور فراری و آواره شدند. فرار سرمایه و فرار کدرهای علمی و آکادمیک یک خلای جدی را در کشور بهوجود آورد. این بار آوارگان به تمام کشورهای دنیا آواره شدند.
حال از نگاه اقتصادی پرسش این است که ورود پناهجویان بازار کار را چگونه تحت تاثیر قرار میدهد؟
ورود پناهجویان، عرضه نیروی کار را تغییر و بازار کار را تحت تاثیر قرار میدهد. اما در صورتی که ورود پناهجویان و افزایش نیروی کار علت غیر از افزایش تقاضا برای نیروی کار داشته باشد، افزایش بیکاری برونزا و در نتیجه کاهش دستمزدها را به دنبال خواهد داشت. البته بسته به شرایط اقتصادی کشور میزبان، قانونی یا غیر قانونی بودن پناهجویان، سطوح مهارتی آنها و همچنین میزان انطباقشان با شرایط کشور میزبان، اثرهای مهاجرت در بازار کار کشور مقصد متفاوت میباشد.
اگر پناهجویان در سطوح مهارتی مختلف جانشین خوبی برای ساکنین باشند، در بازار کار با نیروی کار بومی رقابت میکنند و در نتیجه مشاغل را از آنها ربوده و با افزایش عرضه نیروی کار، سطح دستمزدها را کاهش میدهند. در صورتیکه پناهجویان بهطور کامل نیروی کار بومی باشند، اشتغال کل بومیان و همچنین سطح دستمزدها، میتواند در اثر مهاجرت افزایش یابد.
اگر پناهجویان و بومیان در داخل گروههای مهارتی جانشین ناقص باشند، در این صورت افزایش عرضه نیروی کار در اثر مهاجرت، ابتدا پناهجویانی را که از قبل در کشور میزبان اقامت دارند متاثر خواهد کرد.
اثرات ورود پناهجویان بر بازار کار، در کوتاه مدت و بلند مدت نیز متفاوت میباشد. در کوتاه مدت، سرمایه فیزیکی ثابت و زمان مورد نیاز برای استفاده بهینه از نیروی انسانی برای پناهجویان محدود است. اما در بلند مدت، فرض تحرک انواع مختلف سرمایه پذیرفته شده است. طوریکه سرمایه فیزیکی میتواند در صورت نیاز از بخشی به بخشی دیگر انتقال یابد. همچنین در بلند مدت، برای پناهجویان این امکان فراهم است که سرمایه انسانی خویش را از طریق بالا بردن سطح تحصیلات و کسب مهارت زبانی افزایش دهند.
فراموش نکنیم که وضعیت اقتصادی کشور میزبان بسیار تعیین کننده است. چنانچه کشور میزبان دوره رونق اقتصادی را تجربه کند، ورود پناهجویان نه تنها جای نیروی کار بومی را تنگ نمیکند، بلکه برخی نیازها و کمبودهای مهارتی را هم برطرف خواهد نمود و چنانچه اقتصاد این کشور با رکود مواجه باشد، با ورود مهاجران دستخوش مشکلهای اساسی در بازار کار شده و اشتغال کارگران بومی تهدید خواهد شد.
این نکته حایز اهمیت است که پناهجویان افغانستانی به عنوان نیروی کار ساده و فاقد مهارت در شغلهای با دستمزد بالا نمیتوانند جذب شوند؛ چون فاقد مهارت و چه بسا فاقد سواد نیز میباشند. بنابر این نیروی کار افغانستان در کشورهای اروپایی به عنوان کارگر ساده و با دستمزد پایین در مشاغل شاقه جذب کار میشوند.
اما مزیت پناهجویان نیروی جوان انسان افغانستانی این است که در میان مدت و یا بلند مدت میتواند مهارتهای کاری را با توجه به فرصتها و امکانات لازم در کشورهای اروپایی کسب کند و در آینده به عنوان نیروی کار صاحب مهارت و فنی، نیروی کاری موثر باشد.
مهاجرت افغانستانیها در کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکا و کانادا و استرالیا در آینده یک مزیت برای پناهجویان و همچنین پشتوانه اقتصادی خانوادههایشان در افغانستان خواهد بود. برای کشورهای میزبان هم تاثیر منفی ندارد چون این کشورها در وضعیت رونق اقتصادی قرار دارند.
اما در کشورهای همسایه مثل ایران و پاکستان به علت رکود تورمی که اقتصاد شان با آن مواجه است، ورود مهاجرین تاثیر منفی بر بازار کار آنها دارد. زیرا پناهجویان با دستمزد پایین کار میکنند و برای بومیان و شهروندان ایران و پاکستان یک تهدید محسوب میشوند. بنابراین یکی از علتهای اصلی اخراج پناهجویان توسط کشورهای همسایه مساله اقتصادی است. کار کردن با دستمزد پایین، کار را برای شهروندان و بومیان کشورهای میزبان دشوار میسازد در صورتیکه کشورهای پاکستان و ایران تورمهای ۴۰ درصد و ۵۰ درصد را تجربه مینمایند. مساله دوم این است ناامنی طی دو سال اخیر در هر دو کشور همسایه بخصوص کشور پاکستان بیشتر شده است و یکی از علتهای ناامنی در پاکستان پناهجویان عمدتن پشتون است. گروه طالبان پاکستانی هم سربازگیریشان از پشتونهای سرحدی و حتا پشتونهای افغانستانی است. به نظر نگارنده علت اخراج آوارگان از کشورهای همسایه دو بٌعد دارد.
اول، بعد امنیتی، آنعده پناهجویان افغانستانی که ارتباطشان با گروههای تندرو و افراطی مستحکم است باعث اختلال نظم و امنیت و انتحار و انفجار در کشورهای همسایه میشوند. هر بینظمی، انتحار، انفجار و ترور که در کشورهای همسایه صورت میگیرد، اولین انگشت انتقاد بسوی پناهجویان افغانستانی نشانه میرود و شواهد و مدارک هم نشان میدهد که در چندین حملههای انتحاری در کشورهای همسایه پشتونهای افغانستانی دست داشتند.
دوم، بٌعد اقتصادی، واقعیت این است که کشورهای پاکستان و ایران هم دچار رکود اقتصادی و هم دارای تورم بالا هستند. اقتصاد که دارای رکود تورمی باشد، ظرفیت پذیرش پناهجویان را ندارد. پناهجویان تازه وارد بازار کار آنها را تحت تاثیر قرار میدهند. اخراج آوارگان افغانستانی برای مردم افغانستان هم معضلهای اجتماعی و اقتصادی خلق میکند که مدیریت آن از توان گروه حاکم که هیچگونه با سازوکارهای سیاستگذاری آشنا نیست، خارج است.
آوارگان اخراج شده به غذا، لباس، مسکن و شغل ضرورت دارند. آیا اقتصاد بیمار افغانستان با مدیریت گروه ایدیولوژیک طالبان ظرفیت این همه آوارگان را دارد؟ بدون شک که پاسخ منفی است. اقتصادی که بیش از ۹۰ درصد از مردم اش در فقر و ناداری بسر میبرند، اقتصادی که بیش از ۷۰ درصد بیکاری داشته باشد، آیا ظرفیت مدیریت میلیونها آواره دیگر را دارد؟ در بعد سیاسی و اجتماعی اکثریت آوارگان اخراج شده پشتونها هستند. هرگاه این آوارگان اخراج شده به مناطق اقوام غیر پشتون اسکان داده شوند، معضل اجتماعی را خلق میکنند، بخاطر مسایل فرهنگی و مذهبی نزاعهای قومی تشدید میشود. به نظرم باید نهادهای جهانی با کشورهای همسایه افغانستان وارد مذاکره شوند تا از اخراج آوارگان افغانی منصرف شوند چون اخراج آوارگان در داخل افغانستان هم معضل امنیتی و هم معضل اقتصادی را پدید میآورد.